تاراجونمتاراجونم، تا این لحظه: 16 سال و 7 ماه و 3 روز سن داره

دخترم تارا

عکسهای سیزده به در 91

  میخوام برای بابایی دسته گل درست کنم عینک الناز رو ازش گرفتی مجبوری بینی تو بالا بگیری تا نیفته!!!!!! از راست: الناز و اشکان(بچه های خاله مرضیه) فرید (پسر دایی جواد) اون بالا هم که سرکار خانم تارا خانم و بابایی (سد کوثر) مامانی فدات بشه عزیزم اینم قاب عکست با عکس پرنسسهایی که دوست داری اینم از مشق شب تارا جونم کلمات تراشه های الماس رو جلوش میذاره و شکل کلمات رو نقاشی میکنه مامان قربون دخمل باهوشش بشه ...
17 فروردين 1391

تولد بابایی

روز 12 بهمن تولد باباجون تارا بود .اونروز نتونستیم تو وبلاگ بهش تبریک بگیم به جاش امروز تولدش رو با دوستای دنیای مجازیمون جشن میگیریم. تارا: بابا جونم بهت تبریک میگم رویا : خوشبختی من در بودن با توست وروز تولد تو تقدیر خوشبختی من است. تو آمدی و عمیق ترین نگاه را از میان چشمان دریایی ات به وصال قلبم نشاندی. عزیزم به خاطر همه آرامشی که از تو دارم خدا را شکرمی گویم .به پاس تمام خوبیهایت بهترینها را برایت آرزو دارم. بهترین عشق دنیا زیباترین گلهای گیتی تقدیم به تو ... تولدت مبارک     ...
15 فروردين 1391

پادردهای دخترم تارا

بعد از از تعطیلات همراه با خانواده عمو غلامرضا  برگشتیم خونه و تارا جونم تو این سه چهار روز چنان سرگرم بازی با دختر عموهاش (مهسا خانم و فرناز جان) هست که دیگه شب از خستگی توانی براش نمی مونه ، یک شب از ساعت٧:٣٠ دقیقه خوابید تا فردا ساعت ١٠ صبح .  همیشه از درد پا می ناله (مربوط به درهای رشد در کودکان به علت رشد استخوانها و کشیدگی عضله) تا اینکه دیشب ساعت ٤ صبح با گریه از خواب بیدار شد و میگفت پاهامو ماساژبده مامان و از ته دل گریه می کرد.   >www.kalfaz.blogfa.com  فدات بشم عسل من که به غیر از ماساژ هیچ کار دیگه ای از دستم برنمی اومد برات انجام بدم . وقتی دیدم اشکات تمومی نداره و ساکت نمیشی   &...
10 فروردين 1391

این خاطرات خوش بچگی رو یادتون میاد؟

 برگرفته از وبلاگ  یک عاشقانه آرام مونا  http://mb88.persianblog.i ) شما یادتون نمیاد ؛ اون موقع ها مُچ دستمون رو گاز می گرفتیم , بعد با خودکار روی جای گازمون ساعت می کشیدیم ... مامانمون هم واسه دلخوشی مون ازمون می پرسید : ساعت چنده ؟ ذوق مرگ می شدیم ! - شما یادتون نمیاد ؛ وقتی سر کلاس حوصله درس رو نداشتیم , الکی مداد رو بهانه می کردیم بلند می شدیم می رفتیم گوشه کلاس دم سطل آشغال که بتراشیم . - شما یادتون نمیاد ؛ یک مدت مد شده بود دخترا از اون چکمه پلاستیکی صورتیا می پوشیدن که دورش پشمالوهای سفید داره ! - شما یادتون نمیاد ؛ که کانال های تلویزیون دو تا بیشتر نبود ! کانال یک و کانال دو . - شما یادتون نمی...
10 فروردين 1391

سال نو مبارک

بـنام خدای بهار آفرین  / بهار آفرین را هزار آفرین به جمشید و آیین پاکش درود / که نوروز از او مانده در یادبود . . . نـــــوروز مـــــبـــــارک بهار می آید تا یادمان بماند که اگر نمی شود همیشه سبز ماند می توان دوباره سبز شد... با درود فراوان به همه شما دوستان عزیز وبلاگی ،   فرا رسیدن نوروز باستانی، یادآور شکوه ایران و یگانه یادگار جمشید جم بر همه ایرانیان پاک پندار، راست گفتار و نیک کردار خجسته باد. سلامت ، سعادت ‌، سیادت ، سرور ، سروری ، سبزی و  سرزندگی هفت سین سفره زندگیتان باشد. سال نوتون مبارک باشه بچه ها ...
6 فروردين 1391
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به دخترم تارا می باشد